"بلاگا" یک معلم فداکار، پس از یک اتفاق غیرمنتظره، مجبور به رویارویی با مشکلات مالی می شود. او در این مسیر با چالش های جدیدی روبرو شده و تصمیم غیرمنتظره ای می گیرد و ...
سه دوست از خارج از کشور برمیگردند و هر کدام از آنها به چیزی از گذشتهاش برخورد میکنند. سرانجام آنها به شهر خود می روند تا خانه یکی از دوستان دوران کودکی خود را از نابودی نجات دهند.
سوتلا، بیوهای که اخیراً شغل خود را از دست داده است، در کنار مرز بلغارستان و ترکیه زندگی میکند. موارد زیادی از پناهندگان در روستای او به دلیل موقعیت مکانی آن وجود دارد. یک روز او با پناهنده ای از آفریقا آشنا می شود و این زندگی او را تغییر می دهد.
یک روز کاری معمولی درون کارگاه زندان برای همه سرنوشت ساز می شود. زندانیان داخل یکی از ماشین ها، چیز عجیبی پیدا می کنند و پس از آن اتفاقات غیرمنتظره ای رخ می دهد و...
داستان درباره حفظ انسانیت در مواجهه با یک فاجعه کیهانی، هنگامی که هواپیمایی از بروسل پرواز می کند را روایت می کند. سریال با یک واقعه خورشیدی ناگهانی آغاز می شود، وقتی که خورشید به طور غیر قابل توضیحی شروع به نابود کردن هر چیزی در اطراف خود می کند. تمرکز فیلم حول مسافران و پرسنل خوش شانس پرواز شبانه ای است که از بروسل خارج شده است و در تلاش است تا به سمت غرب، که در تاریکی شب منطقه امن تری است، پرواز کند.
داستان فیلم مربوط به چهارده سال پس از فیلم "بورات" است و در مورد سفر مجدد «بورات» از قزاقستان به ایالت متحده است. اکنون که زمان انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا نزدیک است و ویروس کرونا همه گیر شده است ماجراجویی تازه و خنده دار بورات در آمریکا شروع می شود و...
سریال ویسکی کولیِر ماجراجویی های یک مامور FBI کله شق اما حساس به نام ویل چیس (اسم رمز: ویسکی کَوِلیِر) را دنبال می کند. بعد از یک شکست احساسی، چیس برگماشته می شود تا با یک عامل کله خر سازمان سیا به نام فرانچسکا “فرانکی” تروبریج (اسم رمز: فایری تریبون) همکاری کند. آنها با هم، یک تیم بین المللی از جاسوس های ناکارآمد، مضحک و قهرمان را رهبری می کنند که هر از چند گاهی دنیا را نجات می دهند، در حالی که پا به جاده های سنگلاخی رفاقت، عشق و سیاست های اداری می گذارند.
*
آپدیت: قسمت 13 از فصل اول اضافه شد. ((پایان فصل اول))
"آرتور بیشاپ" (جیسون استتهام) خیال میکرد گذشتهی مرگبارش را پشت سر گذاشته، اما یکی از نیرومندترین دشمنانش پیدایش می شود و معشوقهی او را می رباید. اکنون او مجبور است به دیگر نقاط جهان سفر کند تا سه ترور غیرممکن را انجام دهند و آنها را بصورت حادثه جلوه دهد...
*
دوبله پارسی اختصاصی به همراه دو دوبله جذاب دیگر.
«ویکتور ناورسکی» از یکی کشورهای اروپای شرقی تازه به نیو یورک آمده است. دقیقا در همین زمان کشور او به سبب اختلالات و جنگ از بین می رود. از این رو ویکتور کسی است که هیچ کشوری ندارد، و از سوی امریکا قابل شناسایی نیست. به همین خاطر از ورود او به امریکا جلوگیری می شود، و از طرف دیگر امکان دیپورت شدن به کشور خودش هم نیست، و باید تا مشخص شدن شرایطش در فرودگاه باقی بماند.
بهار در یورکشایر، "جانی ساکسبی" جوان کشاورزی که روزهای خود را با عیش و نوش کردن میگذراند، تا زمانی که یک کارگر مهاجر رومانیایی که در فصل شترمرغ با "جانی" آشنا می شود و...
بیست سال پس از اتفاقات قسمت قبل، "مارک رنتن" (ایوان مک گرگور) به اسکاتلند باز میگردد تا دوباره با دوستان صمیمی اش، "دنیل" و "سیمون" کارهای خارق العاده ای انجام دهند و یک خانه اجاره کند اما اتفاقاتی که در طی این سالها رخ داده، همه چیز را خراب میکند و...
یک مامور ویژه سازمان اف بی آی به نام سارا آشبورن به تازگی مجبور شده همکار خانم بداخلاقی به نام شانون مولینز را که اهل بوستون است در کنار خود تحمل کند و سازمان از این دو خواسته در کنار یکدیگر یک باند مواد مخدر را شناسایی کرده و منهدم کنند. اما قرارگیری این دو نفر در کنار یکدیگر به این آسانی نیست...
هنگامی که تروریست ها بوسیله بمب هسته ای، دنیا را تهدید و به وحشت انداختند، تنها امیدواری جهانیان و انسان ها به سرباز جهانی «لوک دورو» است که دنیا را نجات دهد و دوباره فعال شود...
*
نسخه دوبله پارسی (موسسههای داخلی) بدون حذفیات اضافه شد | سینک اختصاصی
فیلم داستان مادر و دختری است که فروپاشی نظام کمونیستی در بلغارستان، بر روی رابطهی مادر و فرزندیشان تاثیر به سزایی می گذارد...
*
این نسخه از فیلم دارای هاردساب انگلیسی میباشد.
داستان فیلم درباره ی زوجی هست که برای استراحت و کمی آرامش به کلبه ای در اطراف یک کوه می روند. اما آنها در ادامه درمی یابند که نیرویی مرموز برای آنها کمین کرده است و...
کیتی تلاش دارد در زمینه کاری خودش، یعنی مدلینگ موفق باشد. زمانی که او پیشنهاد یکی عکاس را برای چند عکس جدید قبول می کند، انتهای این پیشنهاد به اتفاقات وحشتناکی ختم می شود...
رومانی، سال 1462. سلحشوری به نام «ولاد»، معروف به «دراکولا» (اولدمن) از نبرد با سپاهیان ترک باز می گردد و می فهمد که همسرش، «الیزابتا» (رایدر)، به تصور مرگ او خودکشی کرده است. «دراکولا» ایمانش را رها می کند و خون آشام می شود. لندن، 1897. «جاناتان هارکر» (ریوز) به ترانسیلوانی اعزام می شود تا معامله ی املاکی در انگلستان را با «کنت دراکولا» به پایان برساند...
«ویکتور» ( لیبرتو رابال ) بعد از آزادی از زندان، هنوز عاشق «الینا» ( فرانچسکا نری ) است. الینا اکنون با مردی بنام «دیوید» ( خاویر باردم ) ازدواج کرده که سابقا یک پلیس بوده و با گلوله اسلحه ویکتور فلج شده است...