"راجر تورنهیل" مدیر تبلیغاتی موفق اما خودخواه، روزی با مأموری مخفی به نام "جرج کاپلان" اشتباه گرفته میشود. اشتباهی که منجر به کشانده شدنش به دنیائی از مخاطرات و دسیسه ها شده و او را وا میدارد برای حفظ جان خود، در حالی که به پلیس هم نمیتواند متوسل شود، تمام کشور را زیر پا بگذارد. در طول این مسیر رهآورد او عشقی تازه به زنی به نام "ایوکندال" است.
«گاى» (گرینجر)، قهرمان تنیس، در قطار با مردى به نام «برونو» (واکر) آشنا مى شود که پیشنهاد عجیبى به او مى دهد : «برونو» همسر «گاى» را بکشد و «گاى» هم در عوض پدر «برونو» را بکشد.
"استنلی بنکس" پدر مغرور "کی" روز ازدواج او را به یاد می آورد.آن روز با اعلام نامزدی او شروع شد و مشکلات و غافلگیریهای این ازدواج در فیلم به تصویر کشیده می شود...
ندیمه ى جوانى در تعطیلات با "ماکسیم د وینتر" صاحب قصر باشکوه ماندرلى آشنا میشود که همسر اولش، "ربکا"، را از دست داده و با قبول پیشنهاد ازدواج او، بانوى تازه ى ماندرلى میشود، اما یاد و خاطره ى "ربکا" روى زندگیشان سایه انداخته است...